شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۰۶:۰۷
۰ نفر

احسان صفاپور: چند هفته مانده بود تا تنها جایزه رسمی و دولتی حوزه ادبیات داستانی یعنی جایزه «جلال آل‌احمد» با جایزه دندان‌گیرش، برگزیدگان امسال خود را بشناسد که سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای گفت: «نوسان بازار ارز و سکه، تأمین جوایز حوزه فرهنگی را سخت می‌کند.»

جایزه ادبی جلال آل احمد

 با این حال به فاصله چند روز مانده به برگزاری مراسم اختتامیه جایزه جلال اعلام شد که کتاب «حافظ هفت» نوشته اکبر صحرایی، نویسنده‌ای که تا پیش از این تنها در حوزه دفاع‌مقدس داستان نوشته بود، برنده 110سکه بهار آزادی جایزه جلال آل‌احمد شده است. خبر به سرعت روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت و شاید برای نخستین‌بار بود که خبر اهدای 110سکه طلا به یک نویسنده به این شکل نظرها را به‌خود جلب کرد. این جلب توجه دلیلی نداشت جز بالا رفتن قیمت سکه در چند‌ماه اخیر.

فکر برنده‌شدن 110سکه از قرار هر سکه به قیمت حدود یک میلیون و دویست هزار تومان هر مخاطبی را به تأمل و شاید هم غبطه واداشت، اما تنها یک روز مانده به اهدای جایزه، اعلام شد امسال هیچ کتابی عنوان برگزیده هیأت داوران را به‌خود اختصاص نخواهد داد و تنها از چند کتاب تقدیر خواهد شد. با وجود آنکه در چند دوره برگزاری جایزه «جلال‌آل‌احمد» تنها در یک دوره 110سکه طلای آن اعطا شده و در بقیه سال‌های برگزاری هم مثل امسال، جشنواره فقط چند برگزیده و شایسته تقدیر داشته است اما تکذیبیه امسال ناظران را به دو دیدگاه نزدیک کرد؛ گروه اول بلافاصله مصاحبه یکی‌دو هفته قبل وزیر ارشاد در ذهنشان تداعی شد که لابد وزارت ارشاد برای تهیه چنین جایزه گران‌قیمتی بضاعت کافی ندارد، اما دسته دوم بر این باور بودند که اعلام پیش از موعد برنده جایزه امسال جلال و موجی که در پی آن به راه افتاده مسئولان برگزاری را بر آن داشته تا تصمیم بگیرند از خیر قدرت‌نمایی طلایی گذشته و با تقدیر از چند نویسنده و به‌احتمال اهدای جوایزی به‌مراتب کوچک‌تر ماجرای امسال را تمام کنند. در این اثنا اگر‌چه بازار تکذیب همچون هر زمان دیگری که خبرهای داغ، گل می‌کنند گرم بود اما شنونده و مخاطب حوزه ادبیات دانست آنچه را باید بداند و در این میان تحلیل خود را نیز براساس آنچه احتمال وقوعش بیشتر بود در ذهن مرور و تقویت کرد.

واقعیت آن است که نفس برگزاری جوایز متعدد ادبی و فرهنگی توسط دولت به‌خودی خود حاشیه‌ساز بوده و بعد از این نیز خواهد بود، اما آنچه بر حاشیه جایزه امسال جلال آل‌احمد افزود به تعبیر ظریفی «پاتک فرمانده خودی» بود، زمانی که عالی‌ترین مقام اجرایی حوزه فرهنگ اعلام می‌کند هزینه جوایز فرهنگی سنگین است و حتی برای یادآوری چنین جوایزی نشانی هم داده و جایزه کتاب سال را مثال می‌زند، باید باور کرد به‌احتمال فراوان در سال‌های پیش‌رو (دست‌کم تا زمان ثبات بازار کالاهای سرمایه‌ای نظیر طلا) دیگر خبری از «سکه‌پاشی» نخواهد بود. شاید درست هم همین باشد اما اینکه عده‌ای مشتاق دریافت سکه با هزاران سودا و خوش‌خیالی سرایت شده از طریق رسانه‌ها، شب بخوابند و صبح بیدار شوند و ببینند سکه‌های پر‌شمار به تندیس و لوح تقدیر تقلیل یافته هم چندان به دل اهالی فرهنگ و نامزدهای دریافت جایزه نمی‌چسبد. شاید درست‌تر از درست این باشد که پیش از تمام حرف‌ها و سخن‌ها با شفافیت تمام، موضوع صرفه‌جویی طلایی به سمع و نظر نویسندگان و اهالی فن برسد. از سوی دیگر با مطرح شدن مفاهیمی همچون سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و از آن مهم‌تر موضوع اقتصاد مقاومتی، به‌طور طبیعی برق سکه‌های پر‌شمار طلا چشم ناظران را می‌زند. شاید بهتر این باشد که چنین هزینه‌هایی تا اطلاع ثانوی معطوف به حمایت از تولیدکنندگان صنعت نشر، همچون ناشران شود. اینگونه همان بنده‌خدای نویسنده که چشمش به سکه‌های طلاست می‌تواند امیدوار باشد که با فروش و تجدید چاپ آثارش زندگی آبرومندانه خود را پی بگیرد.

کد خبر 192829

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز